من روی همین زبان است که فارسی می دود تا دوست که دارد از خودش به دیگری می رسد ... ها ؟ فحش چرا ؟ من توی همین دست هاست که استکانی تر می رقصد ... نوش !
از می گریزم تا خانه برای خوابی که می بینی سرخ می روم تا شیر که می چسبد به پستانی چکیده از قلم روی سبز تری تا برف ... گوش !