قار قار

شعر و نقد ادبی

قار قار

شعر و نقد ادبی

این صدا یا آن صدا؟

 

 خواندیدنی ها در گوگل

http://video.google.fr/videoplay?docid=7888359126186744728

کتاب الکترونیکی بریم هواخوری  در نشر پاریس منتشر شد:

http://www.poetrymag.ws/docs/mehrdad_fallah/berim_havakhori.htm

 

 

فصلی دیگر

 

 

امیر قاضی پور

 

 

با نگاهی به شعرهای چند صداییِ مهرداد فلاح



نمونه ی اول:

حالا که این گوشی دستِ من افتاده است
بگذار خودم را معرفی کنم
من...


حق داری!
پنجره ای که دستِ تو را باز کرد تاریک است
گنجشک ها بى جهت به شیشه مى کوبند


دلم گرفته است
آینه ای دارم که از آن رو برمى گردانند...مى شنوی؟
توی خط افتاده اند
دارند جار مى کشند جار
گوشی را مى گذارم

در آغازِ شعر شخصیّتِ اول که مشخّص نیست کیست، شروع به حرف زدن مى کند و کلامش توسطِ شخصِ دوم که در آن طرفِ سیمِ تلفن است ، قطع مى شود. از این جای شعر شخصیّتِ دوم است که از زبانِ شخصیّتِ اول شروع به حرف زدن مى کند و این مکالمه ادامه می یابد تا سطرِ دهمِ شعر که در سطرِ یازدهم(آخرین سطرِ شعر)، شخصِ اول با حضورِ دوباره ی خود، آخرین حضورش را نیز رقم مى زند و مکالمه به پایان مى رسد.
در این شعر، دو صدا در متنِ شعر با ظرافتِ تمام و به دور از هرگونه تصنع ، شنیده مى شود.

نمونه ی دوم:

دارد مى ترکد
بگذارید شلیک کند...گُل!
بگویید وُ
بشنوید

دارد زنگ مى زند
گوش تیز کنید!
شنیدن
روزنامه ای ست که اجازه نمى خواهد

در این شعر با استفاده از کلمه ی دو پهلوی "گُل" ، در عینِ معنای متفاوت، سطرهای شعر را از هم جدا مى کند.
سطرِ قبل و سطرِ بعد و کلمه ی "گُل" ، دو معنیِ مختلف را در شعر منعکس مى کند.
به علاوه ، نیاوردنِ فعل ها و یا ادامه ندادنِ سطرها همراه با ایجاز و سپیدخوانی برخی سطرها ، امکانِ شعرِ "چند صدایی" را دو چندان نشان داده  و کارِ عمده ی شاعر، استفاده از کلمه ی دو پهلوی "گُل" با همراهیِ"سپیدخوانی" و "حذفِ افعال" است.


نمونه ی سوم:
 مى خواهم بروم بالا ... بالاتر

بلند
پلکانی که انتهای آن
در مِه گم شده است

چه کوچکند ... چه دور!
هی ... این جا ایستاده ایم که چه !؟


بر مى گردند
یک بشقابِ اضافی بر سفره
هیچ کس نمى داند چرا

"سه نوع خطِ نوشتاری" هم گام با شنیده شدنِ "سه نوع صدای حاکم بر شعر" ، به سمتِ از بین رفتنِ "من" راوی مطلق  پیش رفته است.
گویا در این جا دوربینی کار گذاشته شده است و از گفت و گوی دو نفر فیلم گرفته مى شود. در واقع شعر نوعی جریانِ سیّال حاصل از گفت و گوی دو نفره است که مدام بالا و پایین مى شود خطوطِ نوشتاری و صداها در شعر، به خوبی در جهتِ ثبتِ یک شعرِ "چند صدایی" گام برداشته اند.
از میان رفتنِ "منِ راوی"، سبب شده است شعر در حالِ حرکت و نوسان، به عینه نشان داده شود.

پى نوشت:
۱) سه شعرِ انتخاب شده ی این مقاله، از کتابِ "دارم دوباره کلاغ مى شوم؛ استخراج شده است.
نظرات 70 + ارسال نظر
مسعود سالاری دوشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:40 ب.ظ http://msalari.blogfa.com/


..
..
..

ابر خورده‌ام ...

shabnam سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:19 ب.ظ http://totalroot.blogfa.com

متشکرم شعرم را آراستی زاید الوصف زیاده داشت می دانم...
چقدر تنهایی فلاح عکس برگردان من

شبنم چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:44 ق.ظ

در قد ِ قد قامتت
می ترسم بخوانمت
ای آیت ِ شیطان
..
مرا بخوان

محبوبه میم پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:03 ب.ظ http://www.damadam4.blogfa.com

مهرداد جان
کلاغ ها برخاسته اند .درست از همان وقتی که بلبل ها رفتند برای همیشه . کلاغ های با سیاهی عمیقشان صدایمان می زنند .
بیا به کلاغ خوانی .

مسعود سالاری شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:42 ب.ظ http://www.msalari.blogfa.com/


سلام،

به روزم با "آمورفوفالوس" یا "مورفوفالوس" ...

درود.

علیرضا یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:23 ب.ظ http://www.alirezanori.blogfa.com

سلام ... خیلی دوستت دارم لینکتون کنم شماچطور؟

مهرداد فلاح شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:53 ب.ظ http://fo.persianblog.ir

بارها گفته ام که اگر در زندگی آدمی تغییری ژرف روی ندهد ، محال است در آفریده ی او جنبشی نظر گیر اتفاق افتد ...
..
..
..
به جنگل نظر نمی برند
مگر با نگاه تبر!

یکدیگری یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:35 ق.ظ http://www.yekdigari.blogfa.com

درود بر شما
جناب آقای فلاح بروزیم و منتظر حضور و نظرات شما

محمد علی پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:58 ب.ظ http://Poem-m.blogfa.com

سلام آقای فلاح عزیز .
با شعر تازه ای به روز م.
حضورتان و حرفهایتان خوشحالم میکند .

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:28 ب.ظ http://narsisepaeezi.blogfa.com

سلام آقای فلاح
دستی گرفتم کهزخم کلماتم نریزد..........جایی..........
استخوان بازویم شکست.
به روزم با دموکراسی دوست داشتن

مازیار عارفانی جمعه 1 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:52 ب.ظ http://maziarestan.blogfa.com

سلام
با شعر ((اپارتمان)) به روزم

محبوبه میم چهارشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:22 ب.ظ http://www.damadam4.blogfa.com

مهرداد جان سلام
به یک بازی ـ نظر سنجی وبلاگی دعوتی .
این دعوتی ست برای تمامی دوستانم که اهل مطالعه اند و کتاب .

جیرجیرک پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 07:04 ب.ظ http://jirjirak2002.blogfa.com

salam vaghean lezat boram mer30

عباس قبادی جمعه 5 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:58 ب.ظ http://www.baasak.blogfa.com

تو بر کدام قبله نماز میبری باساک
...




با یک شعر کوتاه منتظر دیدارتان هستم

فواد گودرزی سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:28 ب.ظ http://www.girodaar.blogfa.com

سلام
با دوترانه بروزم
.
.
.
.
کی می خواد ساده باشه عین گلای صورتی
کی می خواد حرف بزنه با آدمای پاپتی

کیوان اصلاح پذیر اسفند آبادی - ک الف یکشنبه 19 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 06:12 ب.ظ http://www.kariz55.blogfa.com

چون در حال واقعه قرار گرفته ام بدون رخصت نقد را ادامه میدهم . از قطرات خون چکیده چه میروید ؟ گل . چرا گل ؟ گل همان گلو است . وقتی خون سیاوش به گل تبدیل میشود استحاله ای در عینیت رخ میدهد . و در شعر استحاله ی کلمات است که گلو را گل می کند . گل پیش از هرچیز از جنس کلمات هستی یافته است و این حدس ناقد را به یقین بدل میکند . کلمات بدون گلو طنین و صدایی ندارند . باید هم از شکستنشان صدایی برنخیزد . چرا بلور ؟ بلور همه ی رنگ های زمین و آسمان را در حافظه ی خود ذخیره کرده است . و این خصلت با ویژگی کلمات یکی است. جز کلمه هیچ راهی برای درک رنگ ها و پیچیدگی های جهان نیست . کلمات رنگین کمانی هستند که وقتی شفاف اند دیده نمیشوند اما همین که باران ذهن ناخودآگاه شاعر بر آن میبارد ، پدیدار میشوند . شاعر از کلمه ای به کلمه ی دیگر میرسد ، از رنگی به رنگی ، از عطری به عطری و این یک سیر بی نهایت است . سرانجام بی نهایت سرگیجه است لابد، که سرگیجه وقتی رخ میدهد که سر( ذهن ) پردازش معنی ها را برنتابد . لبه ی دنیا خطرناکترین جا برای ایستادن شاعری است که در فوران نام ها سرگیجک گرفته است . شاعر بازمیگردد . از سفری که با نامیدن عدم آغاز شده است و دوباره به آن بی نام نامیده بازمیگردد . اما مگر نه این که کلمات از گلوی بریده ی بی نامی گریخته بودند پس عدم به عدم پر کشیده است .
اما کودکان از کجا پیدا شده اند ؟ هرجا که ما بزرگترهای منطق – بند عاجز شویم از توضیح و توجیه ، کودکان با فریادهای شادمانه و منطق طبیعی خویش به کمک می آیند و ما را از لبه ی دنیا و سرگیجه ی منطق رهایی میبخشند .
عجب سفری بود شعر مهرداد ( که در این شعر با او چنان اخت شدم که نام کوچکش زیباتر است ) و چه کیفی داشت سیر من در این آفاق کلمات . که در ابتدا کلمه بود و در انتها نیز .

محمد علی یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:55 ق.ظ http://http://poem-m.blogfa.com/

سلام دوست عزیز به روزم. و منتظر حضور گرمتان[گل]

علی ساروی سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:17 ق.ظ http://www.alisaravi.blogfa.com

با سلام وپیوند. سر بزنید خوشحال میشوم.

شایان پنج‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 02:28 ب.ظ http://http://persian271.blogfa.com/

سلام جناب فلاح
دوستی از من خواست تا از شما دعوت کنم محبت نموده صرف وقت کنید
و نظر تون را در مورد کارهای من بفرمائید
میدونم وقت شما با ارزشتر ین است
اما بزرگی لازمه اش بذل همت است

ممنونم

رها یکشنبه 8 دی‌ماه سال 1387 ساعت 03:44 ب.ظ http://raha-m83.blogfa.com/

درود.سلام.به روزم.[گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد